شیربهای مرگ در عشق خونین
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۰۴۹۱
پسر جوان وقتی عاشق دختری شد تصور نمیکرد در مسیر رسیدن به عشقاش توسط عموی خود به قتل خواهد رسید.
به گزارش ایران، این همه چیزی بود که 8 اردیبهشت ماه امسال مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران با آن مواجه شدند.رسیدگی به این پرونده مبهم در دستور کار امیرحسین علیمردان بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت و تحقیقات جنایی برای روشن شدن راز ماجرا در این پرونده آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بررسیهای ابتدایی حکایت از آن داشت که جسد غرق در خون جوانی 20 ساله در کنار یک بوستان در خیابان طباطبایی نسب تهرانپارس کشف شد. مقتول با اصابت ضربات متعدد جسم سخت به سر و صورت و بدنش به طرز فجیعی به قتل رسیده بود.آن روز صبح وقتی تکاپوی کار روزانه مردم آغاز شده و رفت و آمدها در خیابان تازه کلید خورده بود؛ اهالی محله با صحنه هولناکی روبهرو شدند و بلافاصله موضوع را به مرکز فوریتهای پلیس مخابره کردند.
بعد از بررسیهای ابتدایی جسد با دستور بازپرس جنایی به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد و بعد از چند روز هویت این فرد مشخص شد.مقتول جوانی به نام تیمور بود که مدتی قبل برای کار و زندگی از افغانستان به تهران آمده بود.در ابتدا احتمال میرفت که این جوان در یک ساختمان نیمه کاره همان حوالی محل کشف جسد به قتل رسیده باشد.رد خون ریخته شده در یک ساختمان نیمه کاره این فرضیه را ساخته بود اما مشخص شد که آن خون متعلق به خروسی بوده که کارگران کشته بودند.
در جریان رسیدگی به پرونده فردی که چند باری در محل کشف جسد پرسه زده بود هم شناسایی و دستگیر شد اما بیگناهی او مشخص شده و آزاد شد.
تا اینکه با ادامه تحقیقات در پرونده مشخص شد که تیمور در آخرین روزهای عمرش با عموی خود چند بار صحبت کرده بود و شب قبل از حادثه هم در نزدیکی محل کار عمویش حضور داشته است.
بدین ترتیب عموی تیمور تحت تحقیقات قرار گرفت و سرانجام به قتل او اعتراف کرد.ادامه این گزارش را در گفتوگوی خبرنگار ما با متهم پرونده بخوانید.
300 میلیون برای پرداخت شیربها
عمو از قتل برادرزادهاش ناراحت است اما گاهی به خودش حق میدهد:
با مقتول چه نسبتی داری؟
برادرزادهام بود.
چه شد که دست به قتل او زدی؟
از مدتی قبل با او اختلاف و درگیری داشتیم.حتی چند باری هم کار ما به کتک کاری کشیده بود.اما این بار نمیخواستم با او درگیر شوم و فقط میخواستم صحبت کنیم.
درگیری شما به خاطر چه بود؟
حدود دو سال قبل بود که تیمور میخواست ازدواج کند.آن زمان هنوز در افغانستان زندگی میکردیم.او عاشق دختری شده بود که خانواده آن دختر شرطهای سختی برایش میگذاشتند.گفته بودند مبلغ سنگینی شیربها بپردازد که معادل ریال ایرانی، آن زمان 300 میلیون تومان میشد.تیمور خیلی ناراحت بود که به خاطر نداشتن این پول نمیتوانست به عشق خود برسد.او با التماس از من خواست کمکش کنم و قول داد کار کند و پول من را بپردازد.من هم به او کمک کردم اما بعد از ازدواج ناگهان همه چیز عوض شد.
یعنی چطور شد؟
چند بار سراغ او رفتم و از او خواستم قولش را عملی کند.میگفتم کار کن و پول من را کمکم پس بده اما او به من جواب سر بالا میداد.چند بار که سراغش رفتم، دیگر از آن به بعد از دستم فرار میکرد.یک بار میخواستم با او حرف بزنم که سوار یک موتور شد و فرار کرد.من خیلی عصبانی شده بودم و چند بار با او کتک کاری کردیم.تا اینکه فهمیدم به ایران آمده است.
برای اینکه او را پیدا کنی به تهران آمدی؟
فقط به این دلیل نبود.میخواستم کار کنم اما مصمم بودم که بعد از اینکه به تهران آمدم هرطور شده او را پیدا کنم و پولم را از او پس بگیرم.در یک خانه خیلی بزرگ و لوکس واقع در قیطریه سرایدار شدم و بعد از آشنایان و اقوام سراغ تیمور را گرفتم.بالاخره پیدایش کردم و با او قرار گذاشتم.
وقتی قبول کرد تو را ببیند چه نقشهای در سر داشتی؟
من نمیخواستم او را بکشم.هیچ نقشهای در کار نبود.میخواستم او را با زبان نرم متقاعد کنم که پولم را بدهد.من فقط پولم را میخواستم و کشتن تیمور به دردم نمیخورد.
چه شد که دستت به خون او آلوده شد؟
در خانهای که سرایدار بودم یک استخر بزرگ اما خالی وسط حیاط وجود داشت.آنجا یک تشک انداخته بودم و وقتی دوستانم به دیدنم میآمدند چند ساعتی آنجا مینشستیم و داخل اتاق سرایداری نمیرفتیم تا زن و بچههایم راحت باشند.وقتی به تیمور زنگ زدم به او اطمینان دادم که فقط میخواهم با او حرف بزنم.او هم قبول کرد و آنجا آمد.با هم داخل همان استخر نشستیم و گپ زدیم.بعد از چند دقیقه به او گفتم که آن پول را خیلی نیاز دارم.اما تیمور آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت دیگر به آن پول فکر هم نکنم.گفتم حالا که به زن و زندگیات رسیدهای همه چیز یادت رفته؟ به حدی عصبانی بودم که با یک میله آهنی که در استخر بود به جانش افتادم و چندین ضربه به او زدم.
جسد را چطور به تهرانپارس منتقل کردی؟
وقتی متوجه شدم تیمور تمام کرده است، با برادرم یعنی عموی دیگر تیمور تماس گرفته و موضوع را برای او تعریف کردم.نمیخواستم زن و بچههایم از موضوع خبردار شوند.برای همین پنهانی از آنها به همراه برادرم جسد را با نیسان آبی او به یک پارک در تهرانپارس منتقل کرده و آنجا رهایش کردیم.
رسیدگی به این پرونده برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در دستور کار بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران قرار دارد و متهم جهت تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران است.
منبع: تابناک
کلیدواژه: برنامه هفتم توسعه اردوغان اسدالله اسدی حقآبه هیرمند حج 1402 انتخابات ترکیه 2023 شیربها مرگ عشق برنامه هفتم توسعه اردوغان اسدالله اسدی حقآبه هیرمند حج 1402 انتخابات ترکیه 2023 مشخص شد چند بار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۰۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موافق اجرای نمایش در سالنهای خصوصی نیستم/ اقتصاد تئاتر رضایتبخش نیست
داود زارع گاریزی، که این روزها تهیهکنندگی نمایش «طلوع خونین» کاری از مسعود طیبی را برعهده دارد در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا گفت: طیبی را از حدود ۵ سال پیش و به واسطه حضور در کلاسهای بازیگری و بیان و بدن او میشناسم و از نزدیک با نمایشها و اجراهای وی آشنا شدم. او متنی با عنوان «انتقام سیاوش» داشت که من دوست داشتم آن را روی صحنه ببریم. این متن مدرنیزه شده سیاوش شاهنامه بود و از ویژگیهای جالبی برخوردار بود که با ایرادات مرکز هنرهای نمایشی عنوان اثر به «طلوع خونین» تغییر کرد.
وی درباره میزان موفقیت این اثر در اجرا تشریح کرد: گروه اجرایی نمایش «طلوع خونین» با اعتقاد بر اینکه باید چراغ تئاتر روشن نگه داشته شود برای اجرای این اثر زحمات زیادی کشیدند و بازیگران چیزی حدود ۱۰ماه به تمرین اثر پرداختند ولی با توجه به شرایط جامعه، تئاتر ما آنچنان که باید حمایت نشد. من از شرایط جامعه ناراضی هستم و با اینکه تولید، تبلیغات و اجرای یک اثر نمایشی هزینههای بسیار گزافی دارد، اما هیچ ارگانی از تولید تئاتر حمایت نمیکند و جامعه هنری هم پشتیبان و حامی یکدیگر نیستند. این شرایط به گونهای است که حتی وقتی از بازیگرانی که به واسطه تئاتر به جایگاه و نامی رسیدهاند، دعوت میکنیم برای دیدن اثر به سالنهای نمایشی نمیآیند.
این تهیه کننده تئاتر ادامه داد: علیرغم اینکه عاشق تئاتر هستم و دوست دارم به عنوان تهیهکننده از نمایش و فعالیت جوانان حمایت کنم، اما دلم پر از درد است و نمیدانم نمایش بعدی را تولید کنم یا نه؟ تا کی میتوان ادامه داد و در بحث فروش متحمل ضرر و زیان شد؟
وی درباره کمک ارگانهای دولتی بیان کرد: هر ارگان دولتی یک واحد فرهنگی دارد و طبیعتا برای خانوادههای کارمندان و نیروهای خود یک بسته فرهنگی دارند و میتوانند از تخفیفهای نمایشها بهرهمند شوند و از طریق آوردن خانوادههای هنردوست به سالنها از تئاتر حمایت کنند.
زارع گاریزی درباره اجرای نمایش «طلوع خونین» در تماشاخانه ایرانشهر اظهار کرد: ۲۰درصد از فروش یک اثر نمایشی مختص سالن است، که نسبت به سالنهای خصوصی که ۴۰ تا ۵۰درصد از فروش نمایش را طلب میکنند، بسیار شرایط مساعدتری دارند. همچنین نوع سالن و امکانات فضای نمایش و موقعیت جغرافیایی و دسترسی آن برای مخاطب اهمیت زیادی دارد. من موافق اجرای نمایش در سالنهای خصوصی نیستم، چون هزینههای گزافی از گروههای نمایشی گرفته میشود. اما تماشاخانه ایرانشهر یکی از سالنهای خوب دولتی با امکانات و دیسیپلین خوبی است و من از اجرای نمایش در این سالن راضی هستم. دراین تماشاخانه از نمایش «طلوع خونین» هم به لحاظ تبلیغاتی و هم از نظر احترام به گروه اجرایی و مخاطب حمایت خوبی شد و امکان بسیار خوبی برای گروه نمایش مهیا شد.
وی ادامه داد: مرحوم آتیلا پسیانی قبل از فوت خود اشاره کرد که از تئاتر باید حمایت شود و هنرمندان نباید از تئاتر فاصله بگیرند، اما متاسفانه برخی هنرمندان وقتی وارد عرصه تئاتر میشوند، دستمزدهای نجومی میگیرند و چون اقتصاد تئاتر رضایتبخش نیست هزینه مضاعفی برای تهیه کننده اثر و کم شدن رغبت برای تولید از حمایت تئاتر میشود.
این تهیه کننده تئاتر «طلوع خونین» گفت: در این اجرا علیرضا جلالیتبار، هیچ بحثی نسبت به میزان دستمزد با ما نکرد. او تئاتر را دوست دارد و فردی بسیار حرفهای و باشخصیت است و فقط به تئاتر و اجرا فکر میکند و من از نحوه برخوردش نکات زیادی را آموختهام.
وی در پایان اظهار کرد: ما میتوانستیم در کار فروش بهتری داشته باشیم، ولی تبلیغات هزینه گزافی دارد و گروه «طلوع خونین» بیش از ۱۵۰میلیون صرف طراحی و ساخت اقلام تبلیغاتی کرده در حالی که فروش نمایش تا الان ۱۶۰میلیون تومان به رسیده است. جدای از این هزینه دستمزد بازیگران و عوامل و طراحیها و ... چیزی حدود ۶۵۰میلیون هزینه داشت. با اینکه از گروه نمایشیام بسیار راضی هستم و افراد کارشان را به نحو احسن انجام دادهاند، اما این میزان فروش در مقابل این حجم تلاش برای من دلشکستگی ایجاد کرد. از تئاتر ما حمایت نشد تا گروه نمایشی دیده شوند.
نمایش طلوع خونین تا اواخر هفته آینده، هر شب ساعت ۲۱:۰۰ در سالن استاد ناظرزاده کرمانی روی صحنه است.
انتهای پیام/